یادنامه

جایی برای یاد کردن از چیزایی که باید به یاد بیاریم و یاد بگیریم و یادمون بمونه

یادنامه

جایی برای یاد کردن از چیزایی که باید به یاد بیاریم و یاد بگیریم و یادمون بمونه

بنده است یا آزاده!

دوشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۲۲ ب.ظ
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

در کتاب داستان راستان شهید مطهری آمده است که: صداى ساز و آواز بلند بود. هر کس که از نزدیک آن خانه مى گذشت ، مى توانست حدس بزند که در درون خانه چه خبرهاست ؟ بساط عشرت و مى گسارى پهن بود و جام ((مى )) بود که پیاپى نوشیده مى شد. کنیزک خدمتکار درون خانه را جاروب زده و خاکروبه ها را در دست گرفته از خانه بیرون آمده بود تا آنها را در کنارى بریزد. در همین لحظه مردى که آثار عبادت زیاد از چهره اش نمایان بود، و پیشانى اش از سجده هاى طولانى حکایت مى کرد، از آنجا مى گذشت ، از آن کنیزک پرسید:
((صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟))
- آزاد
- معلوم است که آزاد است ، اگر بنده مى بود پرواى صاحب و مالک و خداوندگار خویش را مى داشت و این بساط را پهن نمى کرد.
رد و بدل شدن این سخنان ، بین کنیزک و آن مرد، موجب شد که کنیزک مکث زیادترى در بیرون خانه بکند. هنگامى که به خانه برگشت ، اربابش پرسید: ((چرا این قدر دیر آمدى ؟))
کنیزک ماجرا را تعریف کرد و گفت : ((مردى با چنین وضع و هیئت مى گذشت ، و چنان پرسشى کرد، و من چنین پاسخى دادم .))
شنیدن این ماجرا او را چند لحظه در اندیشه فرو برد، مخصوصا آن جمله (اگر بنده مى بود از صاحب اختیار خود پروا مى کرد) مثل تیر بر قلبش نشست . بى اختیار از جا جست و به خود مهلت کفش پوشیدن نداد. با پاى برهنه به دنبال گوینده سخن رفت . دوید تا خود را به صاحب سخن که جز امام هفتم حضرت موسى بن جعفر(ع ) نبود رساند. به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد، و دیگر به افتخار آن روز که با پاى برهنه به شرف توبه نائل آمده بود، کفش به پا نکرد. او که تا آن روز به ((بشر بن حارث بن عبدالرحمن مروزى )) معروف بود، از آن به بعد، لقب ((الحافى )) یعنى ((پا برهنه )) یافت ، و به ((بشر حافى )) معروف و مشهور گشت . تا زنده بود به پیمان خویش وفادار ماند، دیگر گرد گناه نگشت . تا آن روز در سلک اشراف زادگان و عیاشان بود، از آن به بعد، در سلک مردان پرهیزکار و خداپرست درآمد.

-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-._.-_.-._.-._.-

بعضیا در چه شرایطی چه قدر خوب، خوب میشوند! حالا ما منتظر معجزه ایم!! 

من حداقل منتظرم امام زمان بیاد به من یکی، یک نگاهی بکنه و من دیگه آدم شم!! درصورتی که امام موسی(ع) حتی به سمت آن شخص نرفت که بااو صحبت کند و با یک تلنگر اورا به راه راست درآورد!

امام زمان هم شاید هر دفعه ما یک گناهی میکنیم این سوالو بپرسه! پس ما کی میخوایم خجالت بکشیم؟!

در باب این حدیث: امام میتوانست به سمت "بشر" برود و با اوصحبت کند اما این کاررا نکرد و... . پس ما نباید همیشه منتظر این باشیم که ولی ما به ما چیزی را مستقیما بگوید!

در باب این حدیث: به نظر شما اون شخص چه ویژگی داشت که هدایت شد؟ ولی ما... .

یک سوال کلی: به نظر شما بزرگ ترین مشکل ما چیه؟ 

ما رفته بودیم یه روز جلسه آقای جاودان ایشون گفتند این مشکل غفلته.

دعا کنیم همه هدایت شیم ... .

یا علی ...

نظرات (۱)

اللهم استغفرک استغفار توکل...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی